در موتور هم راستا یا درون خطی، سیلندرها در یک ردیف قرار گرفته اند و هر سیلندر به تنهایی کار نمی کند. به طور معمول در چهار، شش و هشت سیلندری عرضه می شوند. این موتور در خودرو، هواپیما و لوکوموتیو استفاده می شود. اگرچه موتور درون خطی در صنعت هواپیمایی معنای گسترده تری دارد و موتور هواپیما نامیده می شود.
ساخت آسان موتور هم راستا
ساخت موتور هم راستا نسبت به موتور V شکل آسان تر بوده، بخاطر این که سیلندر و میل لنگ از یک فلز تراش داده شده و در آن، میل بادامک کمتری استفاده می شود.
موتور همراستا یا درون خطی نسبت به شعاعی، کوچک تر هستند و می توان آن ها در هر جهت دلخواهی نصب کرد. می توان آن ها را به لحاظ مشخصات فنی به راحتی تنظیم کرد. اگرچه موتورهای شش سیلندر به طور طبیعی متعادل هستند، ولی موتور هم راستا بر خلاف موتورهای V 90 درجه چهارگانه، و چهار سیلندر در جهت افقی مخالف هم قرار دارند.
اتومبیل های لوکس
موتور همراستا چهار سیلندری رایج ترین موتور اتومبیل بوده و موتورهای V6 جایگزین موتور هم راستا شش سیلندری شده و این موتورهای به لحاظ ابعادی کوچکتر بوده و راحت تر در کنار سایر قطعات فنی قرار می گیرند. در خودروهای آئودی، فورد، مرسدس بنز، فولکس واگن و و ولوو از موتور همراستا 5 سیلندری و در خودروهای فورد از موتور هم راستا، چهار، شش و هشت سیلندری استفاده شده است. موتور همراستا سه سیلندری در برخی خودروهای کوچک امری متداول است.
موتور هم راستا هشت سیلندری متداول ترین موتور در خودروها است. شرکت خودروسازی اتومبیل های لوکس ترجیح می دهند که بجای موتور V شکل از موتور همراستا استفاده کرده و موتورهایی با مشخصات هندسی متفاوتی طراحی کنند.
موتور هم راستا کج
زمانی که این نوع موتور به صورت عمودی نصب شود، در این صورت کج نامیده می شود. موتورهای خودروهای کرایسلر، هوندا آکورا ویگور و هوندا S2000 از این نوع است. در خودروی Saab از این موتور استفاده شده و با زاویه 45 درجه نصب شده که در مدل بعدی زاویه نصب کمی متفاوت نسبت به مدل قبلی بود.
دو عامل مهم موجب کاهش استفاده از موتور همراستا شش سیلندری شد، اولی محورهای تعادل لانچستر که در سال 1980 توسط شرکت میتسوبیشی مطرح شد تا عدم تعادل موتورهای چهار سیلندری حل شود و بعد از آن بسیاری از شرکت های خودروسازی تصمیم گرفتند که از آن در خودروهای خود استفاده کنند. این ابتکار موجب شد که موتور هم راستا و V6 روان کار کنند. عامل دومی، کم مصرف بودن موتور مورد توجه قرار گرفت، از آن جایی که اتومبیل های کوچک، سوخت کمتری مصرف می کردند، شرکت خودروسازی تصمیم گرفتند که از این الگو در خودروهای بزرگ نیز استفاده کنند.
نظر (0)